نتایج جستجو برای عبارت :

آروزهای برباد رفته بازمی گردند :)

بعضی کتابا مرجع تقلید نوجوونی منم بود...مثه کتاب مکتوب از پائولو کوئیلو ، کتاب کیمیاگر و ساحره پرتوبلو که نقطه عطف زندگی من بود که مدت ها بعد مفهومشونو عمیق فهمیدم
اصن همین ساحره پورتوبلو یکی از دلایل شروع سفرهام و رشته کودک بود
و برباد رفته با جمله «فردا بهش فکر میکنم»
شما چه کتابایی سرنوشت ساز یا رساله تقلید بودن براتون؟
تصورکن : رفته ها؛ برگردن ! 
یکی از قشنگ ترین و در عین حال دلهره آورترین صحنه‌های غدیر، آنجاست که پیامبر فرمود به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. 
فکر کن، بعدِ یک مسیر طولانی رسیده‌ای به جایی که امیدی برای گذشتن نیست و توانی برای بازگشتن. تشنه‌ای و دلتنگ، گرسنه‌ای و دلتنگ، خسته‌ای و دلتنگ.
 بعد یکی فریاد بکشد به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. آن وقت چشم باز کنی و همه رفته ها را ببینی که دارند، برمی‌گردند. 
عشق رفتهرفیق رفتهبابای رفتهمامان رف
دلنوشته های بهنام زرگر رامهرمزی:
یه وقتهایی تمام آرزوهات رو میدی برباد تا فقط به یه آرزوت برسی،بعدچند وقت همون یه وقتها رو چند برابر التماس وخواهشم هم میزاری روش تحویل خدا میدهی ومیگی اینو از زندگیم پرتش کن بیرون...غلط کردم...۱۱۳/
Behnamzargar
فردا و پس‌فردا که بگذرد، چیزی از ماه مبارکش باقی نمی‌ماند. من می‌مانم و آرزوهای برباد رفته. همۀ اوقات فکریِ این خیالِ خامم که از فردایِ ماه رمضان، شروع می‌کنم به کارهایی که تویِ ماه مبارک از خدا خواسته‌ام موفقم بدارد در انجام دادن‌شان. 
آدمی همیشه در حال فریب‌دادن خودش است. اصلا تا خودت را نفریبی، نمی‌توانی دیگران را بفریبی. درست و حسابی که فکر کنی می‌بینی ماه رمضان، به‌ترین اوقاتی بوده که همان چیزهایی را که از خدا خواسته‌ای، شروع کن
سردار سلیمانی خطاب به ترامپ قبل از شهادتش : "ما ملت شهادتیم ، ما ملت امام حسین ایم. بیا . مرد این میدان ما هستیم برای شما"
سردار سلیمانی به دستور مستقیم شخص حرام زاده ای چون ترامپ (یزید زمان ) به شهادت می رسد.
هنوز سالگرد شهادت حاج قاسم نرسیده است که عصر عاشورا تداعی می شود. شخص خود فروخته ای چون محمدجواد ظریف ، همانند طمعکارانی که عصر عاشورا ، حرمت اهل بیت (ع) را نیز نگه نداشتند و گوشواره را با گوش فرزندان امام حسین(ع) می کندند. به طمع غنیمت احیای آ
آدمها بالاخره یک روز دوباره بر میگردند. روزی که خیلی خسته اند. روزی که جز این خستگی متوالی، خالی از هر حسی هستند. آدمها یک روز به جاهای امن گذشته بر می گردند. به جایی که احساس امنیت کنند. خودشون باشند. بی هیچ نقش اضافه ای... برمی گردند تا حرفهای نگفته شون رو بنویسند. برمی گردند شاید به هوای روزهای خوشی که گذشت. اصلا همین برگشتن خیلی خوبه حالا به هر دلیل. امروز دیگه همه ماها می دونیم که وسعت دنیای مجازی و تنوعش و جذابیتش و همه محاسنش نمی تونه جای وب
زک تصمیم داشت برگردد آمریکا. میخواست برای دکترا اپلای کند. تابستان مادربزرگش فوت شده و برای همین رفته بود خانه. بعد از دو سال. و حالا می‌گوید پشیمان است از برگشتن. تابستان که رفته آمریکا دیده دیگر نمی‌تواند آنجا زندگی کند. حالا می‌خواهد همین‌جا بماند.
همیشه فکر میکردم خوش به حال آن‌هایی که از کشورهای جهان اول هستند. آن‌ها همیشه بدون نگرانی برمی‌گردند کشورشان. انگار اشتباه می‌کردم. مهاجرت چیز عجیبی است. به قول زک نه اینجا هیچ‌وقت خانه‌ا
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد!در دام مانده باشد ،صیاد رفته باشدآه از دمی که تنها با داغ او چو لالهدر خون نشسته باشم ، چون باد رفته باشدامشب صدای تیشه از بیستون نیامدشاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشدخونش به تیغ حسرت یا رب حلال باداصیدی که از کمندت آزاد رفته باشداز آه دردناکی سازم خبر دلت راوقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشدرحم است بر اسیری کز گِرد دام زلفتبا صد امیدواری ناشاد رفته باشدشادم که از رقیبان دامنکشان گذشتیگو مشت خاک ما هم بر باد
امروز را از وحشت فردا فردا را در حسرت امروز حالم ، از ترس رسوایی قالم ، در حسرت نه رفتن روزگار سرد می گذرد سرد این زنانه بودن ها و آن مردسالاری ودرین میانه پوچ می شود هیچ می شود همه انسان بودن همه عشق ورزیدن همه صداقتهای نا باورانه و تنهایی ؛   چون بختکی گلو گیر می شود ؛  ثانیه ، ثانیهِ زندگی را واز این همه تنها ؛ حسرت زندگیِ برباد رفته به جای می ماند تلخِ تلخ چون طعمِ فریب
امروز را از وحشت فردا فردا را در حسرت امروز حالم ، از ترس رسوایی قالم ، در حسرت نه رفتن روزگار سرد می گذرد سرد این زنانه بودن ها و آن مردسالاری ودرین میانه پوچ می شود هیچ می شود همه انسان بودن همه عشق ورزیدن همه صداقتهای نا باورانه و تنهایی ؛   چون بختکی گلو گیر می شود ؛  ثانیه ، ثانیهِ زندگی را واز این همه تنها ؛ حسرت زندگیِ برباد رفته به جای می ماند تلخِ تلخ چون طعمِ فریب
زمان گذشته بعید(گذشته کامل):
خبری مثبت:
برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس  پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل می‌افزاییم:miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + mmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + nmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü  miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + kmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + niz / nız / nuz / nüzmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + ler / lar
مثال:
gitmekرفته بودمgitmiştimرفته بودیgitmiştinر
اینجا مهمونی!
با یه لباس فوق تنگگگگگ...
که نفسمو بند آورده‌..
زیر نگاه گروه ضربت...
و دارم هلاک میشم...
چرا تموم نمیشه ؟
ای خدااااا...
نصیب هیچ کس نکن!
یکی کنارم نشسته که هی واسه نامزدش ویس میفرسته:حوصلم سر رفته!
خب که چی!رفته که رفته !حوصله منم سر رفته!لوووس!
گیربکس پایه دار
این گیربکس ها از محل پایه بصورت افقی و عمودی بر سطح موردنظر نصب میشوند و معمولا از طریق چرخ دنده ، چرخ زنجیر ، کوپلینگ و بعضی اوقات کوبله مستقیم انتقال قدرت و دوران می نماید
این گیربکس ها از محل فلنج تعبیه شده محیطی شافت خروجی دستگاه به صورت های افقی و عمودی به محل های مورد نظر فیکس شده و نصب می گردند . اغلب این مدل گیربکس ها جهت کوبله مستقیم در محل هایی که می بایست ایزوله باشند و محدودیت فضا مانع از آزادی انتخاب می باشد به کار م
من یک دختر بیست و چهار ساله ام ...دختری که وقتی در مدرسه ی ابتدایی بود درس خواند تا مدرسه ی نمونه ی راهنمایی قبول شود دختری که وقتی راهنمایی مدرسه ی نمونه قبول شد درس خواند تا دبیرستان هم نمونه باشد وقتی دبیرستان نمونه بود درس خواند تا کنکور دانشگاه علوم پزشکی قبول شود وسرانجام روزی دانشگاه علوم پزشکی قبول شد ...اکنون چه؟
اکنون دختری بیست و چهار ساله و بیکار هستم ...اری میگویند وضعیت بازار کار به هم ریخته است و کسانی که  زودتر از تو فارغ التحصیل
دیروز یک آروزی 15 ساله و شاید هم بیشترتر من به تحقق پیوست :)
وقتی کوچولو بودم و همه میگفتن میخواهی چی کاره بشی من میگفتم نقاش! بعد دست نوازشی رو سرم می کشیدن و میگفتن آخی!
بعدها به مدد خواهر و برادرای بزرگ تر و مثلا عاقل تر فهمیدم که شغل نقاشی اصلا خوب نیست.(چرا بچه های کوچک تر خانواده دستاویز بزرگ ترها میشن، چرا آخه)
بعد هر کی میپرسید میگفتم معلم! انگار بیشتر خوششون میومد و یه بارک الله هم نثارم می کردن.
اما من همیشه نقاشیم خوب بود و ته دلم می گفتم
چند وقته
فیلم بعضی رمانهای که خوندم، نگاه میکنم.
این فیلم
ها:
غرور و
تعصب
بلندی های
بادگیر
ترغیب
عقل و
احساس
برباد
رفته
دزیره
نورثنگر
آبی
اِما
ربکا
کنت مونت
کریستو
جین ایر
....................
 البته خوندن کتاباشون لذت بخش تر بود...
اگه رمانی خوندید و فیلمش ساخته شده، لطفا بهم معرفی کنید.
امشب،شب لیلة الرغائب است.
کلمهٔ «رغائب» جمع «رغیبه» است و به دو معنا بکار رفته است:
یک- به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است . بنابر معنای اول، «لیلة الرغائب» شبی
است که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن در نزد بندگان بسیار است و بندگان خدا در این
شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند.
دو- به معنای عطا و بخشش فراوان است. بر پایهٔ معنای دوم، «لیلة الرغائب» شبی است که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار
است و بندگان با رو آوردن به
گلی بودی گلستان از تو آبادتو رفتی و گلستان رفت بربادتو بودی ماه از تومشق شب داشتاز اینرو ماهرویی گشت ایجادشب مهتابی از فرط خجالتکشیده ماه پایش را زبنیادچکاوک ها عجب شیرین زبانندورسم عشق را بردند از  یادخوشم با خاطرات تیر وخردادوصد انگیزه دارم من زمردادبیا ای مهربانم دست من  گیرکه جز تو نیست من را یار امدادبه کوی عشق  پرچم ها بلندندبه خاک عشق تو این پرچم افتادمرا سودای عشق و عاشقی کشتزدرد عشق صدها داد وفریادفراموشم نخواهد شد عزیزمتو بودی
با نام و یاد خدا 
مدرک آن تکه کاغذ رنگ و لعاب داری ست که از بعد از 4 سال خرخونی ها و صبح ساعت 4 وقتی ملت تازه به خواب میرن ما بیدار میشدیم و در دانشگاه با اساتید روانی و عقده ای سروکله میزدیم (از آموزش نپرسید که دلمان را خون کرده بودند که البته به حول قوه الهی روز فارغ التحصیلی از خجالتشان درآمدم) و شب ساعت 9 و نیم وقتی ملت در حال عشق و حال بودند ما تازه به خانه ی سرد و نموری که افرادش نسبت فامیلی نزدیکی با مرغ ها داشته و ساعت 7 و نیم میخوابیدند میرس
وی  تصمیم گرفت امتداد  خاطراتش را اینجا بنویسد....نه اینکه از بلاگفا و هنگ کردن هایش شکایت مند باشد که یک وقت هایی فکر میکند شاید بلاگفا عنر خودش را کرده ، شاید یک روزی دوباره قاطی کند و هر انچه نوشته ست را برباد دهد....یک وقت ها هم اصلا دلش میخاست قید نوشتن را بزند برای همیشه اما دلش نمی آمد! یک حسی شاید قلقلکش میداد که ادامه دهد....بنویسد.....آنچه توی ذهنش میگذرد داخل یک صندوقچه کوچک بگذارد و چند سالی که گذشت برگردد و بخواند و مرور کند آنچه بر وی گ
آیا همسران جانبازان و آزادگان که  کارمند هستند میتوانند از سنوات ارفاقی بازنشستگی استفاده کنند؟ بله برابر ماده ۲۴ قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران به شرح زیر می توانند از بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند :همسران شاهد،همسران جانباز ۵۰% و بالاتر،شیمیایی و اعصاب و روان(متوفی یا در قید حیات) و همسران آزادگان با سابقه اسارت پنج سال و بالاتر که قبل از اسارت با آنان ازدواج نموده اند،درصورت شاغل بودن می توانند با پنج سال سنوات ارفاقی از امت
من نمی‌دانم گرگ ِ بالان دیده بودن (درستش همین است بالان دیده) چه شکلی‌ست! من تا به‌حال یک گرگ بالان دیده‌ی واقعی را ندیده‌ام! اما دور و برم پر است از مارگزیده‌هایی که از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسند!
 
من میانه‌ام با مارگزیده‌ها بهتر است.همیشه هرجا که می‌روم چندتایی‌شان را می‌بینم. در چشم‌هایشان ترس است. آن هم ترس ِ بیش از حد... نه از آن ترس‌های به قدر کافی! ترس‌هایشان از حد کافی فراتر رفته است. جزء به جزء‌ات را نگاه می‌کنند، دنبال ریسما
گلوکز، سوخت پایه‌ی بدن است. گلوکز در حقیقت ساده‌ترین مولکول قند، و اصلی ترین ماده‌ی قندی است که در خون یافت می‌شود. گلوکز خون که پس از صرف غذا افزایش می‌یابد، به گلیکوژن تبدیل شده و در کبد ذخیره می‌گردند تا پس از کاهش دوباره‌ی گلوکز خون، به عنوان منبع انرژی استفاده گردند.
هنگامی که شروع به ورزش می‌کنید، اگر بدنتان حاوی این ماده باشد، حدود ۳۰ دقیقه‌ی اول تمرین، تامین کننده‌ی انرژی خواهد بود. پس از این ۳۰ دقیقه، بدن برای تامین انرژی مورد
مردم جزء هر طبقه‌ای خواه عالی، خواه متوسط و خواه پایین باشند، باز از افراد یک جامعه هستند و دارای یک نوع اخلاق می‌باشند و در تحت نفوذ و تأثیرات همان عصر و محیط اند
هیچ‌کس نمی‌تواند آزاد باشد مگر وقتی که همه از آزادی کامل برخوردار گردند. آزادی متعلق به یک نفر نیست، مال همه است
هیچ کس نمی‌تواند کاملاً از اصول اخلاقی پیروی کند مگر اینکه همه اخلاقی گردند و سرانجام هیچ کس نمی‌تواند کاملأ سعادتمند شود مگر اینکه همه سعادتمند باشند
با مرگ سر و ک
به نام خدای شنهای طبس


آیا شهدای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در رجعت برمی گردند؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: اولین کسی که زمین برایش شکافته می شود و
به دنیا بر می گردد امام حسین (علیه السلام) است و فرمود که رجعت، عام
وعمومی نیست بلکه اختصاصی است. کسانی در رجعت بر می گردند که یا ایمان محض
داشته باشند یعنی مومن محض و خالص باشند یا شرک خالص داشته باشند و گروه
دیگری در رجعت بر نمی گردند.
در روایات فراوانی از امام صادق (علیه السلام) با سندهای بسیار
توکسوکاریازیس چگونه منتشر می شود
متداول ترین انگل که در انسان خطرساز می باشد توکسوکاراکانیس می باشد. اگر چه مواردی از توکسوکاریازیس گربه ای نیز در انسان دیده می شود ، اما به دلیل عادت رفتاری گربه در دفع مدفوع ، موارد آن نادر است.
مشاوره و آموزش درمان توکسوکاریازیس
 
انگل از طریق بند ناف یا شیر مادر به توله ها منتقل می شود. لاروها به سرعت در روده توله سگها ، بالغ می شود. وقتی توله سگها به سن سه یا چهار هفتگی می رسند شروع به دفع تعداد زیادی تخم ا
اندام خیالی: مغز ممکن است احساس ها را اشتباه درک کند. اندام خیالی حالتی است که فرد در اندام از دست رفته‌ی بدنش، درد احساس می‌کند. پژوهشگران بر این باورند که بخشی از قشر مخ که اطلاعات اندام از دست رفته را پردازش می‌کرده، اکنون از بخش‌های دیگر بدن اطلاعاتی دریافت و این پیام‌ها را به عنوان پیام اندام از دست رفته تلقی می‌کند.با این حساب فکر کنم بتونیم درد از دست دادن آدمای عزیزمون رو توجیه کنیم. اونا می‌رن و یه بخشی از وجود ما رو با خودشون می‌
اینک بهار با همان لحن همیشگی
آوازخوان از کوچه ها گذر می کند
بوی گل و نسیم و درخت و شکوفه ها
اینک در این کوچه چه غوغایی می کند
بعد از تمام خستگی آن زمستان پیر
دود و غبار و غصه آن هم یک دل سیر
سرما و یخبندان آن قلبهای سرد
اینک بهار سر میرسد هرچند که دیر
هرچند بهار فصل شادی  و خوشی ست
اما این بهار  پر از دلمردگی ست
پر از مرگ و غم و گریه های سیر
پر از آرزوهای برباد رفتنی ست
باران که بود روزی رحمت پروردگار
اینک چو تیشه بزد بر ریشه های یار
ببرد و  بکند و
در اهمیت تاریخ این طور می‌توان گفت که دیروز هیچ‌وقت تمام نشده‌است. دقیق که نگاه کنیم، همه‌ی ما هنوز در حال ادامه دادن همان لحظه‌ی تولدمان هستیم و در برخی جنبه‌ها حتی ادامه دهنده‌ی لحظاتی پیش از تولدمان هستیم. این طور است که تاریخ اهمیت می‌یابد.
در بستر بیماری بودم و به این استدلال در اهمیت تاریخ فکر می‌کردم و به این که زیست ما مستمر و مداوم است و هر یک روز در حقیقت - صرفا - تغییر نسبتا منظم شدت 
بگذار برایت بگویم که این تن تکیده مانده درراه از عبورسالهای کویریِ مهربانی تنی شد عاشقانه که بوی عشق ، حتی ازحیاط همسایه به روحش پرِپرواز می دهد دستانش درکار مرهم بربا ل پرنده زخمی آغوشش پناه بی پناهی سرشانه اش جایی برای هق هق بی دلیل و بادلیل حال اگر تو درراهی حال اگر تو صدای قلبم را می شنوی به سراغم بیا نازنین بیا پیش از آنکه طوفان این زمستان نامردمی تنم را برباد دهد
پختن خرده چوب با سولفات از مراحل نهایی تولید مقوا است. خمیر کاغذی که از این مرحله به دست می آید یک فیبر کاملا مناسب است که از چوب گرفته شده است. در این مرحله است که رنگ و کیفیت نهایی مقوا مشخص می‌گردد. در مرحله پخت خمیر کاغذ رنگ نهایی کاغذ شکل می‌گیرد. کرافت از حالت قهوه ای تیره به سفید یا کرم روشن تغییر شکل پیدا می نماید .خرده کاغذ های به دست آمده با ماشین آلات مخصوص پرس و به کاغذ تبدیل می‌گردند. در پایان این مرحله کاغذ به دست می‌آید که در حقیق
زبانم  لال  دیدم بر جهنم
شوی داخل،ولی افسرده ای تو
دودستی داده ای اموال وراث
زهستی جان فقط آورده ای تو
شدی قاضی،شدی هم متهم تو
که چون تابوت را هم خورده ای تو
ز برزخ آمدی بیرون تو  برزخ
بپرسیدی چراتو زرده ای تو
بگفتی هست اموالت فراوان
هزاران سود بیجا برده ای تو
بگفتی جزربا خواری وآن کار
گناهانی دگرهم کرده ای تو
بگفتی گر که برگردی به دنیا
دهی سیلو بجای گرده ای تو
به لب دارم سخن هارا نگویم
قیامت تاشود،در پرده ای تو
بگفتم من کمی از آنچه دیدم
خدا ر
بگذار برایت بگویم که این تن تکیده مانده درراه از عبورسالهای کویریِ مهربانی تنی شد عاشقانه که بوی عشق ، حتی ازحیاط همسایه به روحش پرِپرواز می دهد دستانش درکار مرهم بربا ل پرنده زخمی آغوشش پناه بی پناهی سرشانه اش جایی برای هق هق بی دلیل و بادلیل حالا اگر تو درراهی حالا اگر تو صدای قلبم را می شنوی به سراغم بیا نازنین بیا پیش از آنکه طوفان این زمستان نامردمی تنم را برباد دهد
خیلی چیزا از یادم رفته، مثلا این که چیا رو دوست داشتم و بچگی‌ام با چیا گذشت. یادم رفته چقدر طراحی کردن و نقاشی کشیدن رو دوست داشتم و معلم‌های نقاشی‌ام تشویق‌ام می‌کردن، انگار که همه‌اش یادم رفته..
راستی یه پیش‌رفت خوب: امروز دوره مقدماتی git جادی رو تموم کردم :)
#نامه ای به امام عصر
 
سلام .
میخواستم ابتدای نامه بنویسم سلام اقای خوبی ها
ولی ترجیح دادم نامه ام بوی تقلید و بوی یکی بودن با بیقه ندهد.
عرض های زیادی هست.
مهم ترینش این هست که:
۱- دیگر ناامید شده ایم از تمام مکتب ها و حکومت ها … برگرد.
۲- تا بیشتر از این بازیچه ی دولت ها حکومت ها و حتی دل خودمان نشده ایم …. برگرد.
۳- وجودت دیگر یک “دوست داشتنی دست نیافتنی” نیست. شده است “نیاز حیاتی و ضروری” … برگرد.
۴- خسته ایم از این اختیار ها. ما را به جبر هم که ش
” تایل‌های سقفی  به طور معمول حائز ابعاد ۶۰*۶۰ سانتیمتر بوده و به لحاظ جنس در دو گونه گچی و معدنی به ترتیب تولید و به بازار عرضه می‌گردند.
از عقیده خواص صوتی، این تایل‌ها در دو گونه ساده و یا طرحدار ( فاقد خواص صوتی) و آکوستیک ( جاذب صوت) فرآوری می‌گردند.”
تایل های گچی ساده فاقد خاصیت جذب صوت می باشند. این تایلها در دو گونه بدون روکش و روکش دار تولید و عرضه می گردند.
تایل های بدون روکش حائز قابلیت رنگ آمیزی می باشند. تایل های با روکش P.V.C نیازی ب
بسم الله ابوبصیر
از امام باقر (علیه السلام) و به نقلی از امام صادق (علیه السلام) نقل می
کند که فرموده اند: هنگامی که جنازه مومن را در قبر می گذارند، شش صورت
زیبا با او وارد قبر می گردند، یکی از آن ها در جانب راست او می ایستد،
دیگری در جانب چپ او، سومی روبرویِ صورت او، چهارمی در پشت سر او، پنجمی در
کنار پای او می ایستد و یکی از آن ها (ششمی) که از همه زیباتر است، در
بالای سرش می ایستد و آن که از همه زیباتر است از پنج صورت دیگر می پرسد:
شما کیستید؟
مقایسه انواع کانکس : کانکس ها را می توان بر اساس مشخصات فنی که بر اساس آن ساخته شده است  دسته بندی کنیم. همین مشخصات فنی که در ساخت کانکس لحاظ می گردد میتواند در قیمت کانکس تاثیر گذار باشد. ما در زیر مشخصات فنی را برای مقایسه کانکس لیست کرده ایم.
 

مقایسه انواع کانکس و دانسیته عایق
کانکس ها با مصالح مختلفی ساخته می گردند. عمده ترین مصالح مورد استفاده در کانکس شامل تیرآهن، پروفیل ، ورق فلزی دیوارپوش PVC یا MDF، عایق دیوارها ، (مثل پلاستوفوم )و کفپو
از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوستناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم
در سینه‌ام آویخته دستی قفسی راتا حبس نفس‌های خودم را بشمارم
از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس ‌از توحتی ننشسته‌ست غباری به مزارم
ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روزروزی که تو را نیز به دریا بسپارم
زن‌ها از طولانی شدن منبر خسته شده‌اند. بچه‌دارها کلافه شده‌اند و به لطایف الحیل بچه‌ها را ساکت می‌کنند. جوانترها گوشی‌ها را بیرون آورده‌اند مثل دختر جوان کنار دستی من که سرعت پیام فرستادنش مثال زدنی است. دو تا خواهر که جلوتر از من نشسته‌اند، روسری‌هایشان را مرتب می‌کنند، پی کفشهایشان می‌گردند که زودتر بروند تا به مجلس ختم برسند. پیرزنی که روی صندلی با مقنعه رنگی نماز نشسته بی‌حوصله از زمان تمام شدن مجلس می‌پرسد. چند نفری به گرما م
 
با تو کشف کردم که بهاربرای گرامی داشت تنها یک پرستو می‌آید...پیش از تو، می‌پنداشتم که پرستوسازنده‌ی بهار نیست...با تو دریافتم که خاکستر، اخگر می‌شودو آب برکه ها‌ی گل‌آلودِ باران در گذرگاه‌هادوباره، به ابر بدل می‌شوند،و جویباران، در نزدیکی مصب خویشپالوده می‌شوند و به سرچشمه‌های خویش باز می‌گردند،و قطره‌ی عطر، خانه‌ی مینایی‌اش را رها می‌کند،تا به گل سرخش، بازگردد،و گل‌های پژمرده در تالارهای ظروف سیمین،به غنچه‌های کوچک در کشتز
دانلود آهنگ نوش دارو بعد مرگ فایده نداره
هم اکنون گوش دهید و دانلود کنید ترانه جانم باش با صدای آرون افشار
دانلود آهنگ جدید آرون افشار با نام جانم باش
Exclusive Song: Aron Afshar | Janam Bash With Text And Direct Links
 
مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند
آهنگ جدید آرون افشار با نام جانم باش

دانلود آهنگ با لینک مستقیم
دانلود آهنگ لینک کمکی فایل

دانلود آهنگ نوش دارو بعد مرگ فایده نداره
هم اکنون گوش دهید و دانلود کنید ترانه جانم باش با صدای آرون افشار
دانلود آهنگ جدید آرون
سعدی می گوید:
صد زلت از نظر خلق در حجاب بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنیم
بعضی از بزرگان علم اخلاق گفته اند ریشه اصلی ریاکاری حب جاه و مقام است که اگر ان را به دقت بررسی کنیم، به سه اصل باز می گردد:
1. علاقه به ستایش مردم از او. 2. فرار از نکوهش آنها. 3. طمع ورزیدن به آنچه در دست مردم است.
ریا، همچون آتش سوزانی است که گاه در خرمن اعمال انسان می افتد و همه را خاکستر می کند. نه تنها عبادت ها و طاعت های انسان را برباد می دهد، بلکه گناه عظیمی است که مایه روسی
زنگ می زنم به عین ..جواب میده که کار دارم کار ضروری که نداری ...میگم نه 
دو قسمت از سریال نهنگ ابی را می ببنم جداب نیست برام .
لیست مخاطب ها را بالا و پایین می کنم 
پیام میدهم به الف . می نویسه رفته پیست اسکی ..
زنگ می زنم به نون ..هنوز درگیر هدیه ولنتاین است و داره میره بیرون ...
زنگ میزنم میم ..رفته سر مرده ها ...حوصله ام سر رفته ..از پنجره ادما را نگاه می کنم که با یه نم باروون وسایل جمع کردند به سمت ماشین ..
به گزینه گلستان شهدا و پیاده روی فکر می کنم ...به
از آسمان باد تبدّل می‌وزد. هنگامه‌ی تحویل است و خموشان با فانوس انتقال در شب تیره می‌گردند. هنگامه‌ی دستها در دستها، و آغوشهای تنگ، و بوسه‌های نور و فروریختن حجاب ظلمت. 
هنگامه‌ی تعویض جامه‌ها، بیداری روح در جسم و از این مردگی برخاستن. چنان بر صحنه است و چنین در کار! سرانجام عرق مردان دل ثمر می‌دهد و عقیده شرمسار تاریخ پست خویش نفس آخر خواهد کشید و حقیقت از خاکستر برخواهد خاست. 
هنگامه‌ی تغییر استو خموشان با فانوس‌ انتقالدر شب تیره می
حس یه فوتبالیست مدافع رو دارم که خیلی وقته به گل زنی می کنه . اما از اونجایی که مدافعه موقعیتش تقریبا هیچ وقت واسش پیش نمیاد . تا اینکه یه روز جلوی یه تیم خیلی مهم ، به طور شانسی یه موقعیت گلزنی به دست میاره .اما اونقدر تو نقش دفاعیش فرو رفته و که طبق عادت فقط توپ رو پاس میده به مهاجم تیم . مهاجم توپ رو گل می کنه یا نه ؟ اصلا مهم نیست . بعد بازی مدافع تازه متوجه میشه کهخودش می تونسته موقعیت رو گل کنه ولی اینقدر تو نقشش فرو رفته که حتی آرزوش تو مهم تر
 دانلود قسمت ۱۱ سریال از یادها رفته ,
دانلود قسمت یازدهم سریال از یادها رفته , دانلود قسمت 11 سریال از یادها
رفته , از یادها رفته قسمت 11 , از یادها رفته قسمت 11 یازدهم , دانلود
قسمت یازدهم 11 سریال از یادها رفته , دانلود قسمت یازدهم 11 سریال از
یادها رفته با کیفیت , دانلود قسمت 11 سریال از یادها رفته با کیفیت 1080p ,
سریال دلدار - قسمت 11 ,
دانلود قسمت 11 سریال از یادها رفته با لینک مستقیم
دانلود رایگان سریال از یادها رفته قسمت یازدهم با کیفیت عالی 720p
دان
از صبح که بیدار میشم تازمانی که خوابم ببره مدام دارم  تو ذهنم حرف میزنم لحظه هایی که صحبت کردن ذهنم تموم میشه زمان هایی که دارم با کسی حرف میزنم برای همین وقتی میام اینجا دیگه نمیدونم باید از چی بگم از حرفهای تو مغزم، از حرفهایی که به دیگران میزنم از چیزهایی که میخام از چیزهایی که میخاستم نشده از چیز هایی که نمیدونم میخام یانه از.... هیچی ندارم برای نوشتن.
اگر کسی مرا خواست 
بگویید رفته باران ها را تماشا کند
واگر اصرار کرد
بگویید برای دیدن طوف
شد دو ماه. شصت روز است که از قالب قبلی بیرون زده‌ام. شصت روز است که قالب جدیدی بر تن زندگی‌ام کرده‌ام. در واقع زندگی‌مان را توی قالب جدید چپانده‌ام. با لغات بازی می‌کنم. می‌خواهم بگویم تولد ابی بوده است و من اینجا بوده‌ام. رفته بوده‌ام. نوبت فیزیوتراپی مامان بوده است و من رفته بوده‌ام. اول مهر غزل بوده و و من رفته بوده‌ام. مامان و بابا رفتند سفر. برگشتند و من رفته بوده‌ام. تولد مریم شد و من رفته بوده‌ام. انیمشین جدید دوبله شد و من رفته بود
حتی اگر شمارش روزهای هفته از دستت رفته باشد، که می‌دانم رفته، اما...
صبح جمعه را با دست و پا زدن در بیم‌هاو امیدهایش، عصر جمعه را با‌ دلتنگی های خفه کننده اش و پایان جمعه را با افسردگی مزمن و غیرقابل درمانش خواهی شناخت...
این هفته هم تَه کشید.
می‌گه وقتی علائم افسردگی برمی‌گردند به جای خوابیدن و کزکردن، برو پیاده‌روی تا عادت کنی این‌جوری حالت‌ ُ خوب کنی؛ خواستم از همین‌جا بگم اصلاً یکی از دلایل این وضعیت همین آب‌وهواست. 
 
 
× خوب نیست آدم این‌قدر تحت تاثیر آب‌وهوا باشه. 
بازخورد خبر شهادت سردار سلیمانی در بین مردم و رسوایی هر چه بیشتر آمریکا در منطقه و در بین متحدانش و از طرفی سرخوردگی طرفداران مذاکره با آمریکا در داخل کشور و سرمایه برباد رفته آمریکا برای تفرقه‌افکنی بین ایران و عراق و همچنین به هم خوردن نقشه‌های نرم دولت‌مردان داخلی برای از بین بردن فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی در طرف دیگر همه و همه در کنار هم فتنه‌هایی نبودند که یک‌روزه و یا چندماهه بشود اصلاحشان کرد و تنها یک خون الهی که بواسطه بندگانی ا
میدونی! چیزی که اذیتم میکنه اینه که آدمای رفته ی زندگیم، قبل از اینکه رفتنشون رو ببینم یا باور کنم، رفته بودن. رفته بودن و من باور نداشتم که رفتن. راستش دیگه موندن بقیه رو هم باور ندارم. کاش اگه قراره برن، قشنگ برن. با خداحافظی برن. برای همیشه برن. حالا بیشتر به عباس معروفی حسودیم میشه واسه اون لحظه ش که نوشت: 
لعنت به رفتنت
 که قشنگ میروی.

+ این پست رو دو سال پیش نوشتم. دو خط آخرش. آه! 
ما اهل دانش رفته رفته به هر چه اهل ایمان است بدگمان شده ایم. و این بدگمانی،  ما را رفته رفته به نتیجه گیری هایی باژگونه ى نتیجه گیری های روزگاران پیشین رسانده است :یعنی هر جا که قوت ایمان بسیار به نمایش گذاشته می شود  حکایت از ضعف برهان دارد و ناممکنی درونمایه ایمان .ما هیچ انکار نمیکنیم که ایمان مایه سعادت است بلکه درست به همین دلیل بر آن ایم که ایمان چیزی را اثبات نمی کند.ایمان قوی که مایه ی سعادت است بر انگیزنده ی شک نسبت به درونمایه ی ایمان
قدرتمند بشو و قواعد بازی ای را که در آن وارد می شوی بیاموز تا نه مثل لوسین شوی نه مثل داوید .نه مثل لوسین که او را به مدد ذوق و نبوغش بازی دادند و سوار بال شاعرانگی و زیبایی ظاهری اش کردند و بعد از زور بی چیزی یعنی نداشتن قدرت و بلد نبودن بازی محکم از بلندی پرتابش کردند و خطاهای خودش که دسیسه چینان با نفوذ در آنها او را ناکام میگذاشتند کاری با او کرد که عاقبت در میان خودکشی و خودفروشی مجبور به انتخاب شد.
و نه مثل داوید که با تمام نبوغ علمی و پشتکا
 
 
تمامی محصولات ابارا برای دستیابی به بالاترین سطح کیفیت طراحی و تولید می گردند. این نوع پمپ های Ebara جهت استفاده در آبهای تمیز و بدون آلودگی به کار می روند و جزو پمپ های خودمکش یا جتی هستند. پمپ های ابارا سری AGA 1.00 قادرند تا عمق 8 متری در زیر آب غوطه ور گردند. این پمپ ها عمدتا جهت استفاده در مصارف خانگی، کشاورزی و عمومی کاربرد دارند.
 
ویژگی های پمپ آب ابارا سری AGA 1.00
حداکثر فشار کاری 6 بار
دارای موتور 2 پل
بدنه ی پمپ از جنس چدن
دارای درجه حفاظتی IP4
عامل بیماری : Gibberella fujikuroiعلایم بیماری : علایم بیماری معمولا با دراز و رشته رشته شدن نشا یا این که بوته ها در مزرعه نمایان می گردند . گیاه چه های آلوده و کثیف غالبا تعدادی سانتی متر طویل خیس از گیاه کوچک های تندرست شده , به رنگ سبز روشن یا این که زرد رنگ در می‌آیند .این زردی از انتهای بوته آغاز می شود . جمعی از گیاه کوچک ها در خزانه و چند بعداز انتقال به مزرعه از دربین می میرند . جمعی از نشا ءهای آلوده و کثیف ممکن است علایم فوق را نداشته باشند , چه بس
چون هم نظرش گشتم ، آن شور هویدا شد
در باب طلب بودم ، معشوق که پیدا شد
من مست نبودم از ، آن جام اهورایی
با ساغر عشق آمد ، این قائله برپا شد
گفتند نمیابی ، یک سجده به جا ماندست
عاشق که شدم او هم ، در سجده یکتا شد
حق خواست که آدم شد ، در کثرت آدم ها
با عشق یکی گردند ، چون قطره که دریا شد
یه مدت بود تو سامانه تغذیه نمیتونستم وارد شم
نماینده پیگیری کرد فهمید یکی از بچه هامون رفته رمزا مونو سر خود تغییر داده
نماینده رمز جدید رو اعلام کرد
دیدم باز وارد نمیشه
گویا عنتر خان رفته باز رمز جدیده رو هم تفییر داده :/
یعنی کرم پیش اینا لنگ میندازه
شما را یادم رفته بود. اصلا آن روز سخت را یادم رفته بود. از قلم افتاده بودید که این روزها این همه سخت گذشته بود به من. فراموشتان کرده بودم که رنجم این همه بزرگ شده بود برایم. که خیال برم داشته بود درد طاقت فرسا میکشم. چه خوب که یادم افتاد به شما. وسط جشن تولد. درست وقت درآوردن کیک از جعبه، دلم رفت برای شما. 
+ سلام خدا بر زینب کبری 
 
-سرم درد میکنه. گیج میره. تهوع دارم. فشارم رفته بالا.
+اسهال و دلپیچه ای چیزی ندارین؟ (همزمان فشار میگیرم)
- اصلا. فقط اون روز گفتین فشارت بالاس(۱۳).الان باز رفته بالا.
+فشارتون ۱۲ هست خوبه. براتون دارو مینویسم.
- پس قرص اسهال هم بنویس‌. دیروز اسهال داشتم.
 
علی زند وکیلی بر باد رفته
دانلود آهنگ جدید علی زند وکیلی به نام بر باد رفته
Ali Zand Vakili - Bar Bad Rafte
ترانه : حسین غیاثی ؛ موزیک : علیرضا افکاری و ؛ تنظیم : اشکان آریا و وحید طاهرخانی
+ متن ترانه بر باد رفته از علی زند وکیلی
بهشتم گم شده بر باد رفته / صدام کن اسم من از یاد رفته
صدام کن بی صدات از دست میرم / نذار از ترس تنهایی بمیرم
 

ادامه مطلب
 
با وجودی که علائم خرابی در وایر شمع ها معمولا قابل رویت نمیباشند ولی باید آنها را هر بار هنگام تنظیم موتور مورد بررسی قرار داده و پس از گذشت یک سال تعویض گردند.
ترک و بریدگی در وایرها قابل رویت میباشد ولی بعضی از آنها دارای عایق سیلیکونی میباشند که وجود عیوب یاد شده در آنها را نمیتوان روئیت نمود.(روش تشخیص وجود ترکهای ریز در وایر:هنگام روشن بودن خودرو و هوای تاریک اطراف وایروجود جرقه نشاندهنده وجود ترک میباشد. )
هر وایر فقط باید به شمع خودش
مدت مدیدی بود ک قصد داشتم عکسهایی ک طی گذر دورانی از زندگی از من گرفته و چاپیده بودند را در آلبومی ک نصفه و نیمه باقی مانده بود، بچسبانم...
امروز دوباره چشمم ب آلبوم افتاد ک گوشه ای نشسته بود و خاک میخورد!
این روزها مردم بجای چاپیدن عکس در آلبوم، آنها را در گالری و هارد و فولدرهای مختلف میچپانند...
خود من مدتهاست ک ادامه ی زندگی ام را[یعنی از آن سالی ک دوربینی دیگر درکار نبود و اهل خانه مجهز ب تلفن همراه دوربین دار و مدل بالا شدند!] در کامپیوتر چپا
کافه سنترال، کافهٔ مشهور و تاریخی وین، بهترین جایی بود که مسافر خسته‌ای می‌توانست در یک شب سرد به آن قدم بگذارد. گرما و نور و زیبایی ستون‌ها و طاق‌ها و شکوه زمینی و ساده‌اش حالم را خوش کرده بود. و از همهٔ این‌ها بیشتر کرپ با مربّای زردآلو و قهوه و براونی داغ با بستنی وانیلی. حدود یک سال می‌شد که بابا را ندیده بودم. هر دو برای این دیدار به زحمت افتاده بودیم، او خیلی بیشتر از من. گل می‌گفتیم و گل می‌شنفتیم و روبه‌روی میزمان یک پیرمرد ک
جوان، امید به کلی از خلق منقطع کرده و مال و جاه رفته و قبول نمانده و دین به دست نیامده و دنیا رفته، به هزار نیستی و عجز در مسجدی خراب شد و روی برخاک نهاد و گفت: «خداوندا! تو میدانی و می‌بینی چگونه رانده شدم و هیچ کسم نمی‌پذیرد و هیچ دردی دیگر ندارم الا درد تو و هیچ پناهی ندارم الّا تو»
~ تذکرةالاولیا
 
صندلی آمفی تئاتر دارای ویژگی هایی است که کیفیت و قیمت صندلی را تعیین می کند. ما در این پست عنواین مربوط به ویژگی های صندلی آمفی تئاتر را بیان می کنیم.
جنس پروفیل بکار رفته در صندلی آمفی تئاتر
جنس رویه صندلی آمفی تئاتر
کیفیت رویه صندلی آمفی تئاتر
فوم بکار رفته در صندلی
دسته های صندلی آمفی تئاتر
کفی صندلی آمفی تئاتر
پشتی صندلی آمفی تئاتر
یراق آلات مورد استفاده در صندلی آمفی تئاتر
نوع رنگ بکار رفته در صندلی
جنس و نوع پلاستیک یا چوب بکار رفته د
خیلی دنیای بدی شده ....الان که بیست و شش سالمه احساس سیری از دنیا کردم
لعنت به دنیای سرگردون .....یادمه چهارساله بودم هرکی میگفت چن سالته میگفتم هفت سالمه
وقتی هفت ساله شدم به خودم گفتم دیگه بزرگ نمیشم یدفه چشامو باز کردم دیدم شدم هفده ساله
باورم نمیشد الان که بیست و شش ساله شدم دیگه واسم عادی شده هیچ شوقی ندارم میدونم تا چشامو باز کنم شدم شصت ساله
یادش بخیر دوران نادانی کودکی فقط فکر بازی گوشی بودم خیلی دوران شادی داشتم حیفففففف
کاش
اول آدم پی
                                                      " بسم الله الرحمن الرحیم "
سلاااممممم...
امروز دومین روز از سال جدیده...
نتونستم زودتر پست بذارم چون اعتکاف بودیم...
سال نو تو خونه ی خدا...مسجد...واسه همتون این حس قشنگو آرزو میکنم...^...^
لطفا دیگه درمورد سال 1397 نه فکر کنید ونه هیچی...البته خوبی هاشو هیچ وقت فراموش نکنیدااا...
سال 1397 ،هممون قبول داریم که هم خوبی داشت وم بدی...بدی هاشو از ذهن و زندگیتون بریزین دور و خوبی هاشو همیشه بنویسین و داش
دیشب خواب دیده یک پسر کوچک در بغل دارد. از خواب پریده، دیده بچه کنارش نیست. هول کرده و توی سرش زده که کجا رها کردم این بچه را بی شیر و غذا؟ بعد به خودش آمد. آرام نشست توی رختخواب. گفت فکر کردم یادم رفته بچه‌م رو. گفت بعضی وقت‌ها هم خواب می‌بینم‌ دختر خانه‌ی آقامم در باغ و دو سه روز یادم رفته غذای گاو و گوسفندها را بدم.
زلف تو داد مرا بر بادمده زلفت را بر باداین دل بر باد رفته من رامده بیش از این بر باددنیا را با خطی سرخکردی شیدای خود در بادلیلی و مجنون ندارد دنیاهرکه تو را دید رفت بر بادبگذار بگویند بیگانگانهرکه دید تو را،رفت بر باد
+گاهی چنان غرق در بوی تو میشوم که فراموش میکنم دنیایی در بیرون از این حرم دلی که ساخته ام در جریان است،دنیایی فارغ از تو و دلگرفته ای به بهانه ی تو
ای کاش درست مینوشت خرکسی را که گفت زمان درمان دردهایمان میشود
سروصدای زیاد صداهای مضر می توانند به ساختار داخلی گوش آسیب بزنند و باعث کاهش شنوایی فرد گردند. میزان این صداهای مضر بیشتر از 80 دسی بل...
سروصدای بلند و زیاد می تواند به ساختار داخلی گوش آسیب بزند و باعث کاهش شنوایی فرد گردد. میزان این صداهای مضر بیشتر از 80 دسی بل می باشد.
صدا در محیط اطراف ما وجود دارد، صدای تلویزیون، رادیو، ماشین لباسشویی، بوق ماشین ها و غیره.
معمولا ما این صداها را می شنویم و اثر بدی بر سلامت ما ندارند. ولی صداهای مضر، صداهای
حالمون بد شد از بدحالی :/
هی  میخونه: میرن آدما 
کجا میرن  ؟ جایی رو ندارن که برن ؟
+میان خوبه  :)
بقول شاعر که میگه :
اومـدی صــداتو قربون 
اون همه وفــا تو قربون :))
امروز کلی وب نوشت خوندم که همه رفته بودن ،الهی که هیچ وقت هیچکس نره ، بمونین کنارهم .
نظرسنجی: 
اکثر رابطه هایی که از بین رفته بخاطر اینکه .............
پلیمرها به طور کلی به سه گروه اصلی گرمانرم ها یا تروموپلاستیک ها، گرما سخت ها یا ترموست ها، الاستومرها دسته بندی می‌شوند.
ترموپلاستیک ها با افزایش دما نرم شده و با خنک شدن به سختی اولیه اشان برمی گردند و بیشتر قابل ذوب هستند، به عنوان مثال، نایلون، پلاستیک های گرما سخت (ترموست ها) وقتی گرم می شوند، سخت شده و هنگام سرد شدن به سختی اولیه برمی گردند. این مواد توسط کاتالیزورها یا گرم شدن تحت فشار به یک شکل دائمی تبدیل می شوند. الاستومرها نظیر راب
بمب های الکترومغناطیسی (ترجمه)
بمب های الکترومغناطیسی فرضی
تعداد صفحات انگلیسی: ۹۵ صفحه تعداد صفحات فارسی : ۷۷ صفحه
دانلود متن انگلیسی
چکیدههدایت انرژی توسط بشر یک داستان تخیلی علمی نمی باشد. این ها تسلیحات واقعی می باشند که در سناریوهای واقعی مورد آزمایش قرار می گیرند... و کشورهایی که آمادگی استفاده از این انرژی های هدایت شده را ندارند از حرکت باز می ایستند و یا بدتر با استفاده از تجهیزات سنتی و از کار افتاده جنگی ، متحمل شکست می گردند. آن
علائم استرس و اضطراب  برای شما چی بوده؟؟
برادرم یک هفتس گوشاش وز وز میکنه از شدتش جیغ میزنه و ما پا به پاش گریه میکنیم دکتر متخصص و فوق تخصص گوش رفته چیزی نبوده!
مغز و اعصاب و ام آر آی رفته همه چی عادی بوده و سالم
۴روزه خوب بود نفس میکشیدیم اما  امروز باز شروع شد
 
شاید از استرس و اضطراب باشه!شما تجربه ای دارید؟؟
این روزها که از بحران اولیه مورد خیانت قرار گرفتن گذر کرده ام، در حال بازیابی پیوندهای از دست رفته ام با دنیای اطرافم هستم. در حال دوباره دیدن هستم و هیچ چیز همان شکلی نیست که قبل از این بود.
هنوز زود است که بخواهم نتیجه بگیرم که ایا این درد و این رنج برای من باعث رشد خواهد شد یا نه، اما تمام چیزی که میدانم این است که من از این بحران، عبور خواهم کرد.
دانلود آهنگ علی لون و آریا به نام یادش رفته
Download music From Ali Loven & Aria - Yadesh Rafte
دانلود آهنگ علی لون و آریا به نام یادش رفته
دانلود آهنگ علی لون و آریا به نام یادش رفته با دو کیفیت 128 و 320
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید...
ادامه مطلب
کارگری که اهالی یکی از روستاهای قزوین بود، به تهران رفته تا با فعالیت و دست رنج خود پولی تهیه کند و به ده خود برگشته و با زن و بچه خود برای امرار معاش از آن پول استفاده نماید.
پس از مدتی کار کردن، پول خوبی به دستش آمد و عازم ده خود گردید.
یک مرد تبهکاری از جریان این کارگر ساده مطلع می شود و تصمیم می گیرد که دنبال او رفته و به هر قیمتی که هست پول او را بدزدد و تصاحب نماید.
کارگر سوار اتومبیل شده و با خوشحالی عازم ده شد، غافل از اینکه مردی بد طینت در
توی تاکسی نشسته بودم که راننده نگه داشت و دختر نوجوانی با حالتی مضطرب داخل آمد و نشست. تا در را بست، بوی آرایش غلیظ و لایۀ ضخیم کرم فضای کوچک تاکسی را پر کرد. هنوز چند متری بیشتر راه نیفتاده بودیم که گفت: "آقا! نگه دارید، شرمنده، یادم رفته کتابم رو بیارم"!! عازم کلاس زبانی_چیزی بود. با این حال کتاب یادش رفته بود، ولی کرم یادش نرفته بود. به کجا می رویم؟!
روزی که همدیگه رو دیدیم من مارکوپولویی بودم واسه خودم. کلی این ور دنیا رفته بودم، کلی اون ور دنیا. مثلا کوله‌باری از تجربه بودم برا خودم.
روزی که همدیگه رو دیدیم ندرتا پاش رو از شابدوالعظیم اون ور تر گذاشته بود الا ۲۸ صفرها که مشهد‌الرضا می‌رفت مستضعفی.
یه عمره هم رفته بود طلبگی. که اونم از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر، حاجی با حاجیه!
ازدواج که کردیم جامون رو عوض کردیم، جبر محیطی!
این روزا من تو خونه‌ام با بچه‌ها. ندرتا پام رو از شابدوالعظیم اون
آتشی در خاک غربت بود و منبوده ام در خانه امّا بی وطنرفته ام در آتش امّا زنده امامتحان پس داده ای سوزنده امیاد من آمد سیاوش بی گناهرفته در آتش و بیرون شد چو ماهاو درون آتش سوزنده رفتبا حیا وارد و از آن زنده رفتدیدم آتش بهر جانش سرد شدرد شد او ، در پشت پایش گرد شدمانده ای در خویشتن ، درمانده ، پستبار تهمت استخوانم را شکستدر میان ترس آرامش کجاست؟کنج آرامش ورای ترس هاست#احمد_یزدانی
ساختمان های فولادی با قیمت های بسیار مقرون به صرفه، مزیت بیشتری نسبت به ساختمان های سنتی که با آجر و ملات ساخته می شوند، دارند. ساختمان های فلزی به خوبی ساخته شده اند و اگر از بین گزینه ها، گزینه ی سقف فلزی عمودی را انتخاب کنید، این ساختمان ها با ضمانت ورق فلز 20 ساله ارائه می گردند. این به این معناست که ساختمان های فلزی می توانند طولانی تر از سازه های چوبی عمر کنند و 100٪ قابل بازیافت هستند.
ساختمان های فلزی به عنوان انبار، گاراژ و … اغلب توسط ص
این‌ نوع درب‌ها بسیار مستحکم می باشند. ساختار بدنه ی این نوع درب مانع ورود سارقان به منزل شما می‌گردند. درب ضد سرقت از کلاف‌های فلزی و یاصفحات فلزی ساخته‌شده که در برابر مقابله شدن با اهرم ، برش، فشار و یا هرگونه تخریب احتمالی توسط سارقین ایمن شده است. در طراحی این درب‌ها، قسمت لولاها در داخل و سمت آپارتمان قرارگرفته‌اند .
چرا انسان ها تمایل به اعتراف دارند؟
چرا انسان ها نمی توانند چیزی در دورن شان نگه دارند؟
چرا من باید بگویم که درون من چه می گذرد و در نهایت چرا انسان ها پیوسته به دنبال یارِ غار و سنگ صبور می گردند؟
چرا انسان ها از نگه داشتن حرفی در درون و فکری در درون ابا و ترس دارند ؟
با بابا قهر کرده ام . با چشم های اشک بار رفته ام اسمم را از لیست مسافران خط زده ام . درس های جدید را نخوانده ام . کتاب  های غیر درسی ام را هم . دلم به نقاشی کشیدن نمی رود ‌. میزم بهم ریخته و نامرتب است .  دو روز است که دارم جزوه ی فیزیولوژی  را می‌نویسم و هنوز دوازده دقیقه ی دیگرش مانده .  همینجا و در همین دقیقه  ساعت زندگی ام خواب رفته اما روز هایم  با سرعت و بی حاصل  ، میگ میگ می کنند و از کنارم میگذرند‌‌‌‌..... 
 
سال نو می شود، زمین نفسی دوباره می کشد، برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره... من... تو... ما... کجا ایستاده ایم
سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
امیدوارم اگر سال پیش به آرزوهاتون نرسیدید 
امسال هر چی خواستید رو به دست بیارید
سال جدید مبارک...
همتونو از ته قلبم دوست دارم
از ته ته قلبم❤
   
   
رفته بودم مسجد نماز بخونم، رفتم توو فکر که باید یه پولی جور کنم برم یه کاپشن بخرم، کاپشنی که میپوشم واقعا دیگه رنگ و رو رفته اس.
به خدا گفتم خدایا ردیف کن یه جوری پولشو!   
نماز خوندم و اومدم بیام بیرون ، کفشامو که از جا کفشی در آووردم، دیدم چندین ماهِ میخوام یه جفت کفش بخرم :|   
با خودم گفتم پول کاپشن رو جور کنم، کفشارو چی کار کنم ؟؟؟
   
    
#سالهای_صبوری
   
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یاصاحب الزمان ارواحنافداه♥️
یاصاحب الزمان عادت کرده ایم به نبودنت،به شکستن دلت...!!!
عادت کرده ایم که هرروز از شیطان پیروی کنیم و از شما غافل باشیم!!!
عین بچه های کوچک نمیفهمیم که اگر میدانستیم الان شما در کنار ما بودین..!!!
نه حوصله صبح زنده داری داریم و نه حوصله درد و دل باشما!!!
یادمان رفته کی هستیم،ازکجاآمده ایم،درکجاییم و به کجا میرویم...
یادمون رفته شما کی هستین!!!
یادمون رفته داریم چیکارمیکنیم،بندگب شیطا
زهرا جان سلام
کجایی بابا که این قدر دور از دسترسی؟ دور از دسترس ولی نزدیک.کجاست آنجا؟
نه نشانی و نه خبری! آخر کجا رفته ای که انگار سالهاست رفته ای اما با هر نگاه به عکس و فیلمت انگار همین جایی اصلا جایی نرفته ای.انگار پیش کسی هستی و قرار است برگردی.آخر این واژه مرگ چه می کند با آدمها که این طور بینمان جدایی می افکند. بابا جان! این چه دنیایی است که رفته ای؟هر چه فکر می کنم نمی توانم ماهیت آن دنیا را درک کنم.چرا یک ذره  فقط یک ذره از آنجایی که هستی ن
خالم با خانواده رفته روسیه(همون که گفتم خیلی ایراد گیره و اینا).این خالم به شدددت مذهبیه و ازینا که جلوی بابای منم چادر میپوشه و به مامانمم همیشه برای چادر گیر میده:/ خلاصه خاله جان رفته اونور و چادر کلا به فراموشی سپرده شده و با یه مانتو جینگیلی می‌گرده اونورا.فک کنم فقط مردای ما خار دارن://
من‌ یک سره مرده‌ام. مرا ببوسند یا بمیرانند. من مرده‌ام. 
انگشتان و تن و ذهنم را می‌کِشم که چیزی بنویسم. میان زمان و مکان کش می‌آیم. مردی می‌آید و مرا می‌بوسد، باران می‌بارد، کسانی دستانم را اطرافشان می‌کشند و گریه می‌کنند، حرف می‌زنم، گوش می‌دهم، اما لامسه‌ی من از کار افتاده‌ست. میان کش آمدن مُرده‌ام و نعشِ من مرا می‌کشاند. و کش می‌آیم.  این حالتی ست که جسمی مرده هنوز موها و ناخن‌هایش رشد می‌کند. بوها از بین رفته‌اند. صداها از بین ر
انگار کن نیشتری به دست گرفته باشم و مدام به قلبم بزنم. این نیشتر کلمه‌های توست. تکه‌‌های قلبم دوباره جوش خواهند خورد ولی این دل از همین حالا از دست رفته.
یک روز صبح که با صدای آقای "اثاث منزل خریداریم" بیدار شدم، تمام خاطرات و نشانه‌های تو را به عنوان خرده ریز منزل، و قلب خودم را به عنوان آهن‌آلات آهن‌ضایعات به او می‌فروشم و باقی عمرم را با خیال راحت می‌خوابم.
به "یا مجیب الدعوات" که رسیدم یاد خودمان افتادم.ما عابدانِ نافهمِ متوقع، فقط از تو انتظار داریم. تو را پیش از خدایی، همان "مجیب الدعوه" می‌دانیم.به همین سبب چنین مقام الوهیت را غصب کردیم و در مقابلت شاخ و شانه می‌کشیم و عتابمان را به سوی تو روانه می‌کنیم.یادمان رفته که بخوانیمت تا اجابتمان کنی. یادمان رفته که "ادعونی استجب لکم"..
حافظ در اشعارش رازِ مهمی را ذکر می‌کند که به‌وضوح در زنده‌گی و ارتباطات ام‌روز، نقشِ کلیدی و چاره‌ساز دارد. می‌گوید: «وفا
کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقتِ ما، کافری‌ست رنجیدن»؛ این را داشته
باشید.

محمدعلی جمال‌زاده در کتاب «قصه‌های
کوتاه برای بچه‌های ریش‌دار»، داستان پیرِ بزرگی را تعریف می‌کند که در جمع دوستان
و یاران نشسته و ناگهان خدمت‌کارش با گریه و زاری خبر مرگ تک پسرِ جوان‌ش را به او
می‌رساند. جماعت همه منتظر عکس‌
همیشه بعد خوندن پستای بقیه یادم میاد چیزی واسه نوشتن دارم :)) مثل همین پست :دی
اصولا برای شاد شدن و حس خوب داشتن حتی با چیزای کوچیک من فکر میکنم باید کودک درون آدم فعال باشه.مثلا من هنوزم اگه برم اسباب بازی فروشی اسباب بازی بخرم واقعا خیلی خوشحال میشم یا مثلا کارتون نگاه کردن رو به فیلم نگاه کردن رو ترجیح میدم.قربونش برم،بچه درونمو اجازه ندادم بزرگ شه ^_^
زمانی که بچه بودم عادت داشتم روی مرغ و خروس هایی که مامانم داشت اسم بذارم.یه خروس داشتم اسم
انگار کن نیشتری به دست گرفته باشم و مدام به قلبم بزنم. این نیشتر کلمه‌های توست. تکه‌‌های قلبم دوباره پیوند خواهند خورد ولی این دل، از همین حالا از دست رفته است.
یک روز صبح که با صدای آقای "اثاث منزل خریداریم" بیدار شدم، تمام خاطرات و نشانه‌های تو را به عنوان خرده ریز منزل، و قلب خودم را به عنوان آهن‌آلات آهن‌ضایعات به او می‌فروشم و باقی عمرم را با خیال راحت می‌خوابم.
50 سال بعد از آپولو 11 
 
 
این چیزی است که ما در مورد زندگی در فضا آموخته ایم  با بازگشت به ماه و سفر به مریخ در افق ، دانشمندان در حال بررسی هستند که چه تأثیرات ماموریتهای طولانی مدت فضایی بر سلامت فضانوردان خواهد گذاشت.
وزوز آلدرین در حین مأموریت آپولو 11 به پیاده روی در نزدیکی ماژول قمری می رود. گتی ایماژ20 ژوئیه 2019 ، پنجمین سالگرد فرود آمدن ماه آپولو 11 است.
با بازگشت به ماه و یک مأموریت آینده به مریخ که به واقعیت نزدیکتر می شود ، دانشمندان متمر
یکی از راه ههای پوشاندن کف منزل به غیر
از فرش، موکت می باشد. در گذشته تمام کف خانه با موکت ها پوشیده می شدند
اما امرزوه کف خانه ها را بیشتر با سنگ، سرامیک، پارکت و... می پوشانند. از
انجایی که موکت ها در تمام قسمت های کف از جمله گوشه درب ورودی، زیر پنجره
ها، نزدیک سرویس ها بهداشتی و... همواره در معرض کثیف وآلوده شدن هستند.
موکت ها دائما در معرض خاک گرفتگی هستند هرچند با کشیدن جاروبرقی می توان
تا حدودی خاک آن را گرفت ولی برای پاکیزگی می بایست، مو
امام علی (ع)
 
زندگی کردن با مردم این دنیا 
همچون دویدن در گله اسب است... 
تا می تازی با تو می تازند.
زمین که خوردی، 
آنهایی که جلوتر بودند.. هرگز 
برای تو به عقب باز نمی گردند.
و آنهایی که عقب بودند، 
به داغ روزهایی که می تاختی 
تورا لگد مال خواهند کرد!
در عجبم از مردمی که 
بدنبال دنیایی هستند که روز 
به روز از آن دورتر می شوند 
و غافلند از آخرتی که روز 
به روز به آن نزدیکتر می شوند..
‏یه پسر دایی دارم۱۲سالشه
مامانش بهش گفته موقعی که برگه امتحانتو خواستی تحویل بدی فلان آیه رو بخون بعدش فوت کن
بعد این طفلکی فکر کرده گفتن تُف کن

خلاصه امروز از مدرسه زنگ زدن به خونشون
مامانش رفته مدرسه میگه گفتن که
نه تنها رو برگه خودش

رفته رو برگه چن نفر دیگم تف کرده 
‏یه پسر دایی دارم۱۲سالشه
مامانش بهش گفته موقعی که برگه امتحانتو خواستی تحویل بدی فلان آیه رو بخون بعدش فوت کن
بعد این طفلکی فکر کرده گفتن تُف کن

خلاصه امروز از مدرسه زنگ زدن به خونشون
مامانش رفته مدرسه میگه گفتن که
نه تنها رو برگه خودش

رفته رو برگه چن نفر دیگم تف کرده 
‏یه پسر دایی دارم۱۲سالشه
مامانش بهش گفته موقعی که برگه امتحانتو خواستی تحویل بدی فلان آیه رو بخون بعدش فوت کن
بعد این طفلکی فکر کرده گفتن تُف کن

خلاصه امروز از مدرسه زنگ زدن به خونشون
مامانش رفته مدرسه میگه گفتن که
نه تنها رو برگه خودش

رفته رو برگه چن نفر دیگم تف کرده 
اینروزا بیشتر از کرونا نگران اعتماد از دست رفته، انسانیت از بین رفته و همدلی بر باد رفته‌ی بین آدما هستم.
چه راحت ازشون میگذریم و زیر پا لهشون میکنیم
دیر یا زود این مشکل میخواد حل بشه ولی دیگه چطوری مثل سابق میخواییم بهم اعتماد کنیم و دوباره همون آدمای سابق باشیم و کنار هم زندگی کنیم؟
چطوری دوباره سرمون رو بالا بگیریم و به ایرانی بودن و فرهنگ و اصالتمون ببالیم؟
ماسکها رو برداریم تا چهره واقعیمون دیده بشه.
بیایید با هم مهربونتر باشیم.
یه ضرب
چه کرده چشم تو این مرد زخم آلود دیرین را
که یادش رفته آن پیمان سنگین نخستین را
من آشوب زمان و کینه افروز جهان بودم
نشانده بر دهانم بوسه هایت مهر تسکین را
هر آنکس که به فتوای من از خود عشق را رانده
بگو باز آورد با احترام این جام زرین را
که من بعد از دو قرن رفته از کاوشگری هایم
ندیدم در خم صد ساله این تلخی شیرین را
دلیلش هیچ چیزی نیست الا عشق الا عشق
به لب هایت اگر می آورد این شعر تحسین را
محمد صادق امیری فر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها